یک داستان البته تکراری که به جذاب ترین شکل ممکن روایت شده. تسلط تکنولوژی بر سازندگانش. همانقدر هول انگیز که قابل پذیرش!
اینکه آیا بالاخره ممکن است روزی برسد که ساخته دست بشر از او استقلال یابد یا نه، ظاهرا هیچ جواب قطعی وجود ندارد.
اما تقریبا مطمئنیم اگر روی پای خودش بایستد و واقعا اینقدر باهوش، برنامه ریز و پرقدرت باشد لاجرم هوای تسلط بر انسان را خواهد داشت! با این حال نمی توان مطمئن بود که به این کار موفق شود! چرا؟ به همان دلیل که موجوداتی قبل از آنها و بیش از آنها قدرتمند، چنین آرزویی داشتند و نتوانستند!
مگر آنکه خود انسان بخواهد سلطه آنها را بپذیرد.
اما آپگرید را می توان جور دیگری هم تاویل کرد. آیا این حکایت امروز ما نیست؟ ما هنوز هوشی را که از ما استقلال یابد نساخته ایم اما توانسته ایم سیستم هایی را بسازیم که خودمان را به بردگی بگیرند.
چقدر نزدیک و مضحک.
در اقتصاد، بانک و بیمه و بورس و بلاهای دیگرش، در فرهنگ، در ت و در چیزهای دیگر (دیگر؟؟).
ازین زاویه، آپگرید انتقادی و البته یاس آلود است.
آپگرید یک بخش کلیدی و مجزا در انتهای فیلم دارد. جایی که مخاطب ناگهان با اتفاقی غیرمنتظره مواجه می شود: دنیای حقیقی از دنیایی که تا به حال فکر می کردیم حقیقی است جدا میشود و مردگان به زندگی خود ادامه می دهند!
این حیرت انگیز است و بعقیده من چیزی که این فیلم را از نمونه های مشابه متمایز می کند همین اتفاق نهایی است. چیزی که دقیقا نمی دانیم چیست.
فاصله ما تا حقیقت چقدر است؟
برای رهایی از بردگی راهی جز بار یافتن به حقیقت هست؟
درباره این سایت